×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

mey khone

be salamati

قدرت بخشش

بانوى خردمندى در كوهستان سفر مى كرد كه سنگ گران قیمتى را در جوى آبى پیدا كرد. روز بعد به مسافرى رسید كه گرسنه بود.


بانوى خردمند كیفش را باز كرد تا در غذایش با مسافر شریك شود. مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در كیف بانوى خردمند دید، از آن خوشش آمد و از او خواست كه آن سنگ را به او بدهد.

زن خردمند هم بى درنگ، سنگ را به او داد.مسافر بسیار شادمان شد و از این كه شانس به او روى كرده بود، از خوشحالى سر از پا نمى شناخت. او مى دانست كه جواهر به قدرى با ارزش است كه تا آخر عمر، مى تواند راحت زندگى كند، ولى چند روز بعد، مرد مسافر به راه افتاد تا هرچه زودتر، بانوى خردمند را پیدا كند.

بالاخره هنگامى كه او را یافت، سنگ را پس داد و گفت:�خیلى فكر كردم. مى دانم این سنگ چقدر با ارزش است، اما آن را به تو پس مى دهم با این امید كه چیزى ارزشمندتر از آن به من بدهى. اگر مى توانى، آن محبتى را به من بده كه به تو قدرت داد این سنگ را به من ببخشى
چهارشنبه 18 اسفند 1389 - 10:15:30 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


...


استیک


سخنان چارلی چاپلین


سخنان کوروش بزرگ


سخنان بزرگان


...


آرم


طا لع بيني


اس ام اس فلسفی جدید


اندرزهای شکسپیر برای از زندگی


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

293208 بازدید

320 بازدید امروز

824 بازدید دیروز

3794 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements